سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پولس و مسیحیت

<**ادامه مطلب...*

   پولس مو سس اصلی مسیحیت:

  نام این شخص  قبل از این که مسیحی شود «شائول» بود که از نام های عبری است و تلفظ یونانی آن «سَولُس» می شود . او پس از قبول مسیحیت نام خود را به «پولس»تغییر داد[1].

  پولس آن گونه که در اعمال رسولان آمده است در ابتداء یک یهودی متعصّب و بی باکانه دشمن سرسخت مسیحیان بود و آنان را تا سرحد مرگ آزار می داده است[2]. به گفته خود مسیحیان او هرگز حضرت عیسی(ع) را ندیده و با هیچ یکی از حواریانی که نزدیک ترین  افراد به حضرت مسیح(ع) بودند آشنا نشده بود. او با توجه به این که در رأس دژخیمان یهودی قرار داشت در مراسم سنگسار «استیفان» که از پیروان راستین مسیح(ع) بود حضور داشته و در همین زمان مسئول شکنجه جامعه مسیحیت بوده و کلیساها را ویران کرده و گستاخانه وارد خانه های مردم شده و زنان مردان را بیرون کشیده و به زندان می برد[3].

   با این که حضرت عیسی(ع) پطرس را به جانشینی خود بر گزیده بود[4]  امّا چه اتفاقی می افتد که پولسی که نه هر گز حضرت عیسی (ع) را دیده بود و نه با حواریان آشنابود ، عملا مو قعیت بهتری پیدا می کند و معمار مسیحیت کنونی می شود به گونه ی که در نزد مسیحیان لقب دومین مؤسس مسیحیت را به خود اختصاص می دهد؟[5]هرچند مسیحیان اعمال ظالمانه و گناهان او را مورد توجیه قرار داده و می گویند : او در اثر بی حرمتی استیفان به شریعت رنجیده خاطر گشته و در رأس اولین آزار دهندگان مسیحیان در اورشلیم قرار گرفت .... او می توانست بی رحم باشد ولی نمی توانست پشیمان نشود[6].

   ممکن است که او از کار های گذشته خود پشیمان شده باشد امّا دلیلی نداریم که پاداش پشیمانی یک انسان بی رحم و گنهکار این باشد که حتی پا را فرا تر از جانشینی حضرت عیسی(ع) گذاشته و دین او را مورد دست برد قرار داده و در ماهیت آن انقلاب ایجاد کند به گونه ی که به گفته مسیحیان اهمیت او از این جهت است که وی در دین مسیحیت اصول لاهوت و مبادی الوهی (تئو لوژیک) خاصی به وجود آورد[7]. بنا بر این پولس عملا موسس اصلی مسیحیت امروزی بوده و نقش بنیادین را در ارکان اعتقادی این دین بازی نموده است . این مطلب با توجه به نفی کتاب آسمانی و شریعت دینی توسط پولس از حضرت عیسی(ع) بیشتر قابل توجه می گردد.



[1] . آشنایی با ادیان بزرگ ، ص137.

[2] . عهد جدید ،  اعمال رسولان ، فصل 22، جمله 4 .

[3] . همان، فصل 8، جمله 1.

[4] . آشنایی با ادیان بزرگ ، ص137.

[5] . جان بایر ناس ، تاریخ جامع ادیان ، ص613.

[6] . تارخ تمدن ، 3/681.

[7] . تاریخ جامع ادیان ، ص614.

*>